هیچوقت نفهمیدم چرا مرگ یه اخوند نمیتواند انقدر که باید ناراحتم کند. انقدر که مرگ یک انسان. انسان برایم همیشه نگرانی بود ولی نمیتوانستم کتمان کنم هیچگاه مرگ یک اخوند ناراحتم نمیکرد. من ادم سختی نبودم. در مرگ همیشه غیبت ادمی را میدیدم. «غیبت ادمی ویرانی بود» اخوند های زیادی غایب شدند که حضورشان با غیبتشان هیچ توفیری برایم نمیکرد.. ولی مرگ هیچکدام در گیرم نکرد و میدانستم من تنها نیستم .. . ما منطقه ی محروم هستیم ما جنگ را در صف نانوایی میبینیم. منطقه ی محروم هنوز شهید میدهد. کودکان کردستان خاک شیر شدند. کردستان هنوز بر پیکرش زخم دارد. اما مرگ صدام هم در گیرم کرد. باید میمرد؟ این شکلی باید میمرد؟ باید ببخشمش ؟ باید فراموشش کنم؟ رسانه هافریبم یدهند؟ چقدرش دروغ است؟ همیشه با مرگ انسان درگیر بودم.ولی هیچوقت مرگ یک اخوند در گیرم نکرد. چرایش را نمی دانم. ولی سرسری میگذشت. از تیپ های ضد اخوندی خوشم نمی اید ولی از اینکه با مرگ اخوندی. فردایش تمام شهر پوستر میشد . مردم کوچه و بازار فکر میکردند هیچ وقت نمی توانند انقدر خوب باشند که این تریبون ها میگویند. اینکه مردم احساس میکردند سعادت تنها مال این لباس است فردایش ستون روزنامه ها تن قائم مقام فراهانی را با این القاب و کنیه ها در گور میلرزاندند. اینکه از فردایش هر مراسمی با درود بر روان پاک ان اسوه ی اخلاق شروع میشد. احساسی بدی داشتم. شک داشتم. و دارم. شاید خیلی های دیگری هم شبیه من باشند شاید کم نباشند انهایی که هیچگاه از مرگ یک اخوند نارحت نشده اند. میدانستم من تنهانیستم.
ولی مرگ اقای منتظری ناراحتم کرد . قطعن برایم» کی؟» بودن مرگ ایشان مهم نبود . «کی؟» شاید مهم شد ولی این» کی «اش نبود که مرا ناراحت کرد. مواضع سیاسی اش نبود که مرا ناراحت کرد. اتفاقن از اینکه هر کسی خودش را به ایشان میچسباند و حالا هم میچسباند احساس بدی دارم.. شک دارم. ساده زیستی اش نبود که ناراحت کرد. اینها نبود. این » تنهایی » منتظری بود که ناراحتم میکرد . تنهایی . تنهایی سیاسی نبود که ناراحتم کرد.اینکه عطای قدرت را به لقایش بخشید نبود. اینکه در رسانه غایب بود نبود که ناراحتم کرد. . «تنهایی » منتظری در علم بود که ناراحتم کرد. یک انسان تنها مرد. وقتی چالش بزرگ ذهنی ام را در » ارتداد» حل کر فهمیدم چقدر تنهاست.د. وقتی توانستم با غرور از نگاه دینی در برار نماینده ی مجلس که قرار بود ارتداد را به لایحه ی مجازات اضافه کنند . دفاع کردم. وقتی نماینده ی مجلس گفت: شما ارتداد را نمیفهمید. وقتی توانسم با غرور بگویم من نمی فهمم منتظری هم نمی فهمد؟ فهمیدم چقدر تنهاست…………
کتابهای جزایی اساتید دانشکده های حقوق را جویده بودم. بارها مرور کردم بارها مقاله خواندم بار ها در کنفرانس ها نشستم. با رها جزوه خواندم. بار ها سر کلاس اساتید حوصله ام سر رف. نه اینها ابراز فضل نیست این خواندن ها ابراز فضل نیست .اینها مایه ی شرمندگی اند. من شرمنده ام که همه ی اینها را خواندم.. هیچ جا اشاره ایی ندیدم. . هیچ جا استفتایی ندیدم. هیچ جا استادشجاعی ندیدم.. از علم منتظری نمی توانستم بگذرم. ولی خیلی ها گذشتند. لا به لای این کتابها » ترس» تنها پاسخی بودکه پیدا کردم. منتظری را در همه ی این دانشکده ها و کنفرانس ها و کلاس ها و کتاب ها و جزو ه ها دنبال کردم هیچ رد پایی نبود. منتظری تنها بود. اساتید ترسو . مسئولین ترسو. مجریان ترسو. رهبران ترسو. همه منتظری را تنها گذاشتند. اما از بین همه ی ادم هایی که امروز خودشان را به منتظری به هر نحوی میچسبانند میخواهم سر تعظیم فرود بیاورم در برابر استادی که همراه بودند. همراهی که هیچوقت شاید خود اقای منتظری هم نفهمیدن .درود میفرستم به » دکتر اقایی نیا». شاید شما پیام تسلیتی ندادید که در بوق کرنا بروید . شاید هیچ کس ندادند چه کسانی بودند بی انکه منتظری بداند تنهایش را متکثر کردند. شجاعت شما کم از شجاعت اقای منتظری نبودکه بار ها در کتاب هایتان تنهایی منتظری را پر کردید بار ها پاورقی داید. بارها نظر ارجح دانستید..در این کشاکش سیاسی شاید این حرف خریداری ندارد. ولی منتظری حاصل یک عمر دسترنجش را در کتابهایش اورد. در نگاه فقهی اش اورد. نمیدانم بعد از این ترس ریشه میدواند یا نه . نمیدانم کتابهای دانشگاهی دانشکده ی حقوق بعد از این هم منتظری را تنها میگذارند یا نه. نمی دانم هنوز اساتید دانشکده های حقوق میترسند یانه. ولی میدانم فردای مرگت تن قائم مقام فراهانی در گور نلرزید. میدانم هیچ مغاز ه ایی در شهر ما پوستر شما را نزدند . میدانم هیچ مراسمی با یاد شما شرو ع نمی شود. میدانم اولین بار است از مردن یه اخوند ناراحت میشوم. دهه ی شصت زخم بر ما گذاشت. بر نزدیک ترین کسانم بر همشهری هایم..ما منطقه ی محرومییم ما هنوز جای زخم را بر پیکر غرب کشور میبینیم ولی شجاعت دهه ی شصت نبود . به خاطر تنهاییت بود که ناراحت شدم و شک نداشتم.. نمی دانم بعد از این مرگ اخوند دیگری ناراحت می کند یا نه.. شک دارم شک زیاد.
بیان دیدگاه